یلدای من

ساخت وبلاگ

امروز یلداست 

ساعت ۶ و ۴۵ از خواب برای نماز بیدار شدم و بعدش از شدت استرس کارا خوابم نبرد

یک هفته بود خواب نداشتم و ذهنم درگیر بود و حالم با خودم خوب نبود 

دو ماه دیگه نامزدیمه و من هنوز لاغر نشدم

دو هفته است محرم کردیم و تازه دست همو می گیریم 

و دو هفته است محرم کردیم و یکی هست که صادقانه دوستم داره و ازم تعریف می کنه و بهم ابراز می کنه و دل من همینطور آب می شه

توی این دو هفته که میومد دنبالم هردفعه توی ماشین که کنارش می شینم نگاهش می کنم و فکر می کنم که من چی این مردو دوست دارم و موقع خداحافظی با وجود تمام نکات مثبتش فقط یک نکته ای هست اونم اینه که حالم باهاش خیلی خوبه 

نفسام منظمه، تپش قلبم محکمه و زمان برام معنی نداره

دستام جاشون توی دستاشه 

نگاهم توی نگاهش می شینه 

و حرفاش به گوش شیرینه

من عوض شدم

دیگه دو هفته ای می شه که همون آدم قبلی نیستم

دو هفته ای می شه که سرم پر از نگرانی و استرس و مسوولیت های بی شماره

مادربزرگ سلام می رساند و می گوید متاسف است...
ما را در سایت مادربزرگ سلام می رساند و می گوید متاسف است دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : houseofdreams بازدید : 82 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 3:59